نیما یوشیج
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۴۵ ب.ظ

"نیما" خسته شد از قافیه ها . . .
شعری ساخت که وزن نداشت
***
21 آبان ، زادور نیما یوشیج (علی نوری) پدر شعر نو فارسی
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
تو را دوست می دارم
تو را به جای همه زنانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام دوست می دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران
و برای خاطر عطر نان گرم
خورشید به دل کوه می رود
و شب شنل تاریکی اش را به تن می کند
این زمانی خواهد بود برای عشق من
تپش قلبم از گام هایم سریع تر است