اوکامی
گرگ نوشت ...
اوکامی
گرگ نوشت ...
خانه
سرآغاز
درباره من
تماس با من
سکوت را دوست دارم
شاید مرهمی باشد
مرهم برای زخمی که از آن می نالم
دوست دارم همه جا سیاه باشد
من سیاه را دوست دارم
من یک رنگی را دوست دارم
حتی اگر سیاه باشد ;
همیشه سایه بودم
ولی شاید این بار
در این سیاهیُ سکوت
خودم باشم . . .
شاید . . .
ŌKAMI
( 狼 )
آخرین مطالب
۹۵/۰۷/۲۰
پسر سوم زهرا چه تماشا دارد
۹۵/۰۷/۲۰
قمر
۹۵/۰۷/۰۶
سقوط
۹۵/۰۷/۰۵
کوچهها ...
۹۴/۱۲/۲۶
رسم
۹۴/۱۱/۳۰
یادش بخیر
۹۴/۱۱/۳۰
بگذر...
۹۴/۱۱/۲۳
تلخ و شیرین
۹۴/۱۱/۲۰
ولی الله
۹۴/۱۱/۱۷
پدر شهید
طبقه بندی موضوعی
شعر
(۲۶)
شعر نو
(۸)
فروغ فرخزاد
(۲)
نیما یوشیج
(۱)
دلنوشت
(۵۳)
داستان
(۵)
حسین پناهی
(۱)
حمید عسکری
(۱)
عکس نوشت
(۳)
بهرام نورائی
(۲)
ناصر عبدالهی
(۲)
بایگانی
مهر ۱۳۹۵
(۴)
اسفند ۱۳۹۴
(۱)
بهمن ۱۳۹۴
(۱۹)
دی ۱۳۹۴
(۲۲)
آذر ۱۳۹۴
(۱۵)
آبان ۱۳۹۴
(۳۱)
خلاصه آمار
کلمات کلیدی
اوکامی
ŌKAMI
گرگ نوشت
گرگ
دلنوشت های بر باد رفته...
دلنوشت
گرگ زخمی
شعر
شعر غمگین
ناصر عبدالهی
امام علی
پرویز پرستویی
دکلمه تنهایی
گرگ تنها
جنگ نرم
شعر نو
یادش بخیر
بگذر...
محمد علی بهمنی
تلخ و شیرین
ولی الله
پدر شهید
مادر شهید
دلخوشی
دوباره
وَالْعَصْرِ
صدای باران
بهشت
ریشه
امید
۱ مطلب با کلمهی کلیدی «زادور نیما یوشیج» ثبت شده است
نیما یوشیج
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۴۵ ب.ظ
"نیما
"
خسته شد از قافیه ها . . .
شعری ساخت که وزن نداشت
اما وجودش به سنگینی تمام مثنوی ها بود
***
21 آبان ، زادور نیما یوشیج (علی نوری) پدر شعر نو فارسی
۰ نظر
۰
۰