بهترین دوست

و حالا شش سال است که با هم به ایران برگشته اند. هنوز هم تنها و غمگین، دل از همه گسسته اند... هنوز مى سازند... هنوز مى نوازند...
نگذاریم بار دیگر کوله بار ببندند...
گرگ ها ، بد نیستند
گرگ ها ، فقط زندگی می کنند
امان از
شغال های گرگ نما
امان از
بره های گرگ پوش
امان از
گرگ نما ها
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
پارو بزن ، پارو بزن قایقت را
به آرامی ، در مسیر رودخانه
شاد و بی خیال
که زندگی رویایی بیش نیست.
پارو بزن ، پارو بزن قایقت را
از میان فاضلاب های سمی
شاد و بی خیال
با لبخند .
یک استاد دانشگاه میگفت: یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم. به برگهای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگهها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش میآید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت. برگهها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم.
آری، اغلب ما نسبت به دیگران سختگیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقتها اگر خودمان را تصحیح کنیم میبینیم: به آن خوبی که فکر میکنیم، نیستیم
️️️
"لطفا زیبا اندیشی را در زندگیتان فراموش نکنید"
خدا کند یه اتفاق خوب بیافتد وسط زندگیمان
آری همینجا
وسط بی حوصلگی های روزانه مان
نگرانی های شبانه مان
وسط زخمهای دلمان
آنجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم
یک اتفاق خوب بیافتد
آنقدر خوب
که خاطرات سالها جنگیدن وخواستن ونرسیدن از یادمان برود
آنگونه که یک اتفاق خوب همین الان همین ساعت
همین حالا...
از پشت کوههای صبرمان طلوع کند
طلوعی که غروبش
غروب همه ی غصه هایمان باشد
برای همیشه...