اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

سکوت را دوست دارم

شاید مرهمی باشد

مرهم برای زخمی که از آن می نالم

دوست دارم همه جا سیاه باشد

من سیاه را دوست دارم

من یک رنگی را دوست دارم

حتی اگر سیاه باشد ;

همیشه سایه بودم

ولی شاید این بار

در این سیاهیُ سکوت

خودم باشم . . .

شاید . . .


ŌKAMI
( 狼 )

آخرین مطالب

۵۳ مطلب با موضوع «دلنوشت» ثبت شده است

ریشه

شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۳۴ ق.ظ


اگر کسی آمد و به شاخ و برگ باورهایت تبر زد، نترس ...


چون دستش به ریشه ات نمی رسد!


از همان جا که قطع شدی جوانه بزن رشد کن رشد کن رشد کن و بزرگ شو


تو عظیم تر آنی هستید که می اندیشی...


امید

جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۱۵ ب.ظ


به سان رود

که در نشیب دره سر به سنگ میزند

رونده باش

امید هیچ معجزهای ز مرده نیست،

زنده باش...


فراموشی

جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۲۷ ب.ظ


اینک
اگر اندک اندک دوستم نداشته باشی
من نیز تو را از دل می برم
اندک اندک.

اگر یکباره
فراموشم کنی
در پی من نگرد،
زیرا پیش از تو فراموشت کرده ام....

هوای دو نفره

جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ق.ظ


هوای دو نفره؛

نه ابر می خواهد ،

نه باران ،

 نه یک بعدازظهر پائیزی ،

کافیست حواسمان بهم باشد …

همین.

تو رفتی..

جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۴۸ ق.ظ


تو رفتی از غم تو

شده ابری حواسم

من از بی تکیه گاهی

همیشه می هراسم

جنگ/صلح

چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۰۵ ب.ظ



من با 'جنگ' زنده م

تو امیدوار به 'صلح'

تو امیدوار به من ، من امیدوار به تو ...


دکلمه تنهایی

سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ


غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصل ها را

بر سفره ی رنگین خود بنشانمت

بنشین غمی نیست ...


نر/مرد

سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۵۹ ب.ظ


تو بیست و چند سال عمرم ، آدما رو کنار هم ندیدم

یا جلوی هم بودن

یا روی هم...


اونا همش در حال جنگ بودن ، حتی وقت خواب ، توی شب ، روی تخت

رخ

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۱۳ ب.ظ


خوب کردی

که رخ از آینه پنهان کردی...

هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیست ...


گنجشک

چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ب.ظ


زندگی موسیقیِ گنجشکهاست

زندگی باغِ تماشای خداست…

زندگی یعنی همین پروازها،

صبح ها،

لبخندها،

آوازها…