اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

سکوت را دوست دارم

شاید مرهمی باشد

مرهم برای زخمی که از آن می نالم

دوست دارم همه جا سیاه باشد

من سیاه را دوست دارم

من یک رنگی را دوست دارم

حتی اگر سیاه باشد ;

همیشه سایه بودم

ولی شاید این بار

در این سیاهیُ سکوت

خودم باشم . . .

شاید . . .


ŌKAMI
( 狼 )

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد علی بهمنی» ثبت شده است

تلخ و شیرین

جمعه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۴۰ ب.ظ


لبت نه گوید و پیداست می‌گوید دلت آری

که این سان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می‌آید آیا از زبانی این همه شیرین

تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان داری

نمی‌رنجم اگر باور نداری عشق نابم را

که عاشق، از عیار افتاده در این عصر عیاری

چه می‌پرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من

مبادا لحظه‌ای حتی مرا این گونه پنداری

ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت

به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری

چه زیبا می‌شود دنیا برای من اگر روزی

تو از آنی که هستی، ای معما، پرده برداری

چه فرقی می‌کند فریاد یا پژواک جان من

چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری

صدایی از صدای عشق خوش تر نیست حافظ گفت

اگر چه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری


"محمد علی بهمنی"