اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

سکوت را دوست دارم

شاید مرهمی باشد

مرهم برای زخمی که از آن می نالم

دوست دارم همه جا سیاه باشد

من سیاه را دوست دارم

من یک رنگی را دوست دارم

حتی اگر سیاه باشد ;

همیشه سایه بودم

ولی شاید این بار

در این سیاهیُ سکوت

خودم باشم . . .

شاید . . .


ŌKAMI
( 狼 )

آخرین مطالب

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشت های بر باد رفته...» ثبت شده است

زخم تبر

دوشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ


ما زخم ترین شاخه ی این جنگل خشکیم


تیغ و تبری نیست که ما را نشِناسد !


مترسک تنها

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۷ ب.ظ



 اوج تنهایی را زمانی فهمیدم که

مترسک به کلاغ گفت :

هرچقدر دوست داری نوکم بزن ولی "تنهام" نزار

زندگی

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۴ ب.ظ


داشتن "علاقه و عشق" یعنی زندگی کردن

زندگی و زندگی کردن زیباست

از این فرصتی که با ما داده شده خوب استفاده کنیم


زندگی آرام

شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۶ ب.ظ


هفت گروه انسانی را از زندگی خود حذف کنید تا روحتان سالم بماند :

۱ - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ .

۲ - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

۳ - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻣﯿﺪﻫﺪ .

۴ - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﻣﯿﮑﻨﺪ .

۵ - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ .

۶ - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮﺍﺕ ﻣﺨﺮﺏ میگذارد

7 - شخصی که بی حرمتی برایش تفریح است .



عقده

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ب.ظ


ب قول بهروزوثوق:

ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮎه ﭘﺸﺘﻤﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﻠﻮﯾﯿﻢ ﺍﺯﺷﻮﻥ!

ﺣَﺮﻓﺎﯼِ ﭘُﺸﺖِ ﺳَﺮَمون

ﺣَﺮﻑ ﻧﯿﺴﺖ...

ﻋُﻘﺪَﺳﺖ


کجایی

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۶ ب.ظ


از خدا پرسیدم :

چرا آدم اول عاشق میشه بعد تنها میشه؟!

گفت: منم اول عاشق شدم بعد تنها شدم...!


پرسیدم تو عاشق چه کسی شدی؟

گفت: عاشق تو...

گفتم : کی تنهات گذاشت؟!

گفت: خود تو...


گفتم : بذار بیام پیشت...

خندید و گفت: من پیش توأم...

تو کجایی؟


آنجلینا جولی

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۱۹ ب.ظ


درسی که آنجلینا جولی به بعضی ها (...) داد

"در حالی که همه از پاریس حرف می زنند هیچ کس از حمله دیروز داعش به بیروت چیزی نمی گوید. من برأی هر دو کشور دعا می کنم"


بهترین دوست

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۳۸ ب.ظ


از وقتى که به یاد دارم؛ گیتار ١٢ سیم حبیب، یار و همراه همیشگى او بوده و هست.

حبیب بعد از انقلاب تا سال ١٣٦٢ (١٩٨٣ میلادى) در ایران زندگى کرد اما پس از جست و جوى بى نتیجه اش براى کار تصمیم گرفت از ایران خارج شود زیرا تنها کارى که در آن مهارت داشت (آهنگسازى و خواندن) در آن روزها در ایران جرم محسوب مى شد. در ابتدا براى حفظ بقاى گیتارش آن را (به صورت غیرقانونى) از ایران خارج کرد و چند ماه پس از آن، خودش هم به دنبال او هجرت کرد. هجرتى پر ماجرا که از ایران شروع شد و با گذر از ترکیه و ایتالیا به آمریکا ختم شد. آن ها سال ها با هم زندگى کردند، اشک ریختند و براى بیان این لحظات آثار ماندگارى خلق کردند.
و حالا شش سال است که با هم به ایران برگشته اند. هنوز هم تنها و غمگین، دل از همه گسسته اند... هنوز مى سازند... هنوز مى نوازند...

نگذاریم بار دیگر کوله بار ببندند...

فرق

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۵۸ ق.ظ
فرق هست

فرق هست

بین کسی که

بزرگ فکر میکنه 

و کسی که

فقط به چیزهای بزرگ فکر میکنه

کما

پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ب.ظ


... هنوز هم ، شَبا

با ♥ کُــمــا ♥

قدم می زنم ...