اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

سکوت را دوست دارم

شاید مرهمی باشد

مرهم برای زخمی که از آن می نالم

دوست دارم همه جا سیاه باشد

من سیاه را دوست دارم

من یک رنگی را دوست دارم

حتی اگر سیاه باشد ;

همیشه سایه بودم

ولی شاید این بار

در این سیاهیُ سکوت

خودم باشم . . .

شاید . . .


ŌKAMI
( 狼 )

آخرین مطالب

شکوفه قرمز آلو...

يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۱۱ ق.ظ

 

خورشید به دل کوه می رود

و شب شنل تاریکی اش را به تن می کند

این زمانی خواهد بود برای عشق من

تپش قلبم از گام هایم سریع تر است

امروز هم به سوی تو می آیم

گریان ، خندان و گریان

در تنهایی ، دلتنگ تو هستم

سیمای تو را که بر روی گلبرگ های قرمز منعکس شده

با اشک هایم پاک میکنم

با نگاه کردن به چهره تو

ناخودآگاه با تو می خندم

گرچه ، می دانم این رویا نمیتواند به واقعیت بپیوندد

پس از چشمانم همچنان اشک سرازیر خواهد بود...

 

 

نظرات  (۲)

  • میثم نجفی کندج
  • سلام،

    شعر زیبایی بود ... از خوندنش لذت بردم.

    ممنون
    پاسخ:
    ممنون از توجه شما
    خیلی پست خوبی بود
    پاسخ:
    ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی