اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

گرگ نوشت ...

اوکامی

سکوت را دوست دارم

شاید مرهمی باشد

مرهم برای زخمی که از آن می نالم

دوست دارم همه جا سیاه باشد

من سیاه را دوست دارم

من یک رنگی را دوست دارم

حتی اگر سیاه باشد ;

همیشه سایه بودم

ولی شاید این بار

در این سیاهیُ سکوت

خودم باشم . . .

شاید . . .


ŌKAMI
( 狼 )

آخرین مطالب

یا علی

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ب.ظ


خدا با اسم اعظم یا علی گفت

ملک در اولین دم یا علی گفت

عجب سری است در خلقت که از خاک

چو برمی خاست آدم یا علی گفت

عصا در دست موسی اژدها شد

کلیم آنجا مسلم یا علی گفت

مسیحا دم از آن گردید عیسی

که در دامان مریم یا علی گفت

محمد در شب معراج برخاست

به قصد قرب اعظم یا علی گفت

ز لیلایی شنیدم یا علی گفت

به مجنونی رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دارالجنون است

که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

چمن با ریزش باران رحمت

دعایی کرد و او هم یا علی گفت

نسیمی غنچه ای را باز می کرد

به گوش غنچه کم کم یا علی گفت

علی را ضربتی کاری نمی شد

گمانم ابن ملجم یا علی گفت

مگر خیبر ز جایش کنده می شد

یقین آنجا علی هم یا علی گفت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی